مقالک های شیردل خراسانی

از دفتر شعر تو کسی نیست نخوانده

مقالک های شیردل خراسانی

از دفتر شعر تو کسی نیست نخوانده

اوزون برون حلال شد

شیردل خراسانی | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۱۴ ق.ظ

یکی از سرگرمی های شبانه من پیش از خواب چرخ زدن کوتاه در سایت ها ، جستجوی گوگلی برخی موضوعاتی که در در روز به اندیشه ام میرسد و چرخ زدن در کانال های تلگرامی ، به ویژه کانال های جوک و لطیفه است.

میتوانم بگویم شاید تنها کسی هستم که به تاریخ لطیفه و طنز و جوک پرداخته ام و کوشیده ام درباره جوک ها و منشاء آن در گذشته و حال به جستجو بپردازم.



مدتی پیش ، جوک عجیبی خواندم که اصلا منظورش را نفهمیدم:

 

(( میگن چند نفر توی بهشت نشسته بودند که سقف باز شد یکی از جهنم افتاد تو بهشت.

گفتند: چی شده؟

گفت: من مادرم نفرین کرده بود رفته بودم جهنم، ولی الان منو بخشیده، افتادم بهشت!

چند لحظه بعد یکی دیگه افتاد، گفتند: توچی؟ 

گفت: حق یتیم خوردم رفتم جهنم، ولی خانواده ام رضایت گرفتن اومدم بهشت

داشتند صحبت میکردند که یهو سقف بهشت باز شد و یکی آویزون موند، یعنی از شکم تا سر ، توی بهشت و بقیه توی جهنم.

گفتند: تو چیکار کردی؟

گفت: من ماهی «اوزون برون» خوردم حرام بود رفتم جهنم، الان حلال کردند اومدم بهشت!!

گفتند: پس چرا نمیای پایین؟

میگه: آخه خالی نخوردم، با سه پیک عرق خوردم اون هنوز حلال نشده ))

 

این جوک برایم بسیار بی مفهوم بود و با خودم میگفتم :"منظور این جوک چه بود؟"

چون این ماهی که ترکمن ها به آن "اوزون برون" (به معنی : دماغ دراز) می گفتند ، همان ماهی است که فارس ها به آن خاویار میگویند.

ماهی خاویار که حرام نیست ؛ پس این جوک چه میگوید؟؟؟

تا اینکه حدود یک ماه بعد ، یادم آمد که سالها پیش یکی از خویشاوندان بنده به من گفته بود : "در دهه شصت امام خمینی یک ماهی حرام گوشت را حلال کرده بود."

من این سخن وی را در آن زمان نپذیرفتم ولی اکنون با یادآوری این خاطره ، بلافاصله شاخک هایم تیز شد و همان هنگام در اینترنت این مطلب را جستجو کردم و نتایج شگفت انگیزی را به دست آوردم.

همانگونه که میدانید از خوراکی های دریایی تنها ماهی های پولک دار ( فلس دار) و

میگو و گیاهان دریایی حلال است.

درهمین باره روزنامه «شرق» در صفحه نوزده مورخه سیزده مهر هزار و سیصد و نود و پنج (13/07/1395) خود در بخش روزنه در مطلبی با عنوان "روایت تازه از حلال شدن اوزون برون"  از قول «محمد هاشمی» نوشت که «یدالله سحابی» با حضور در نزد امام خمینی ثابت کرد که ماهی خاویار در کودکی فلس یا پولک دارد و به مرور این پولک ها میریزد و امام بر همین مبنا حکم به حلیت اوزون برون داد ؛ شرق در دنباله نوشت :

((روز گذشته «محمد میرمحمدصادقی» ، معاون وقت وزیر کشاورزی در امر شیلات و مدیرعامل شرکت سهامی شیلات ایران در سال های شصت تا شصت و سه ، متنی را در اختیار روزنامه قرار داد که در ادامه می آید: با انتصاب این جانب به مسئولیت مذکور از سوی آقای سلامتی (وزیر وقت کشاورزی)، متوجه شدم سال ها است بحث حرمت و حلیت خاویار مطرح است. در سال هزار و سیصد و پنجاه و دو «مرحوم آیت الله کمره ای» در روزنامه های آن زمان، حلیت آن را اعلام کرد ولی با هجمه مواجه شد و موضوع مسکوت ماند. این جانب با عنایت به این امر مهم و خطیر، با همکاری و پشتیبانی «مرحوم آیت الله احسان بخش» ، نماینده حضرت امام (ره) و امام جمعه وقت، ترتیب جلسه ای را با حضور کارشناسان شیلات، آیات و استادانی مانند مرحوم آیت الله احسان بخش، مرحوم آیت الله ایروانی ، مرحوم آیت الله آذری قمی و آیت الله شیخ جعفر؟ (احتمالا رئیس دفتر استفتائات حضرت امام)، در شیلات بندر انزلی برگزار کردیم. در جلسه مذکور پاره ای روحانیون کم مایه محلی به تحریک نماینده وقت بندر انزلی که از اعضای انجمن ضد بهائیت بود، سعی در ایجاد آشفتگی کردند؛ اما با نظر کلیه اعضا، ماهی اوزون برون و سایر ماهیان خاویاری حلال تشخیص داده شد و براساس آن، گزارشی مکتوب خدمت حضرت امام (ره) ارائه شد و حضرت ایشان، آن را منوط به نظر کارشناسان متعهد کردند. چند ماهی طول کشید تا نظر ایشان را درباره کارشناس متعهد بدانیم و سرانجام ایشان اظهار کردند، منظور از متعهد کسی است که به علم خیانت نکند ؛ سرانجام در سال شصت و دو یا اوایل شصت و سه ، در یک برنامه تلویزیونی با خوردن یک دانه خاویار حلیت آن را اعلام کردم. در این باره "رسانه های مختلف جهانی و داخلی" مطلبی را درج کردند و "در فضای عمومی طنزهای زیادی مطرح شد" . متعاقب آن، پاره ای از مراکز قدرت با تحریک انجمنی ها برخلاف نظر حضرت امام (ره) فعال شدند که در دفاع از نظر ایشان، مجله « پاسدار اسلام » به مدیریت جناب حجت الاسلام رحیمیان (از اعضای محترم دفتر حضرت امام)، مقالات متعددی را در چند شماره چاپ کرد. در صورت لزوم مدارک مکتوب تقدیم می شود.))

بنده در همین یک متن نکات مهمی دیدم:

1-گروهی از کارشناسان فقهی و علمی گردآمدند تا مساله حرمت یا حلیت ماهی خاویار را حل کنند.

2-این اقدام ، با مخالفت شدید "انجمن ضدبهائیت گیلان" (همان انجمن حجتیه خودمان) روبرو شد.

3-پس از اعلام حلیت خاویار ، این مساله مورد توجه رسانه های جهانی قرار گرفت

4-این مساله در "فضای عمومی طنز های زیادی ایجاد کرد."

5-انجمن حجتیه دست به تحریک برای مخالفت با حکم امام زد.

 

اکنون میتوانیم بفهمیم که آن جوک که ذکرش رفت ، یکی از همان طنزهایی است که در گزارش شرق به آن اشاره شد.

اما پرسش بنیانی که مطرح میشود این است که این جوک در جو دهه شصتی یک جوک امنیتی به شمار می آمده و قطعا این جوک در سطح شفاهی ماند و در هیچ کتاب یا مجله ای مکتوب نگردید ؛ پس چگونه است که پس از حدود سی و اندی سال ، یکباره این جوک سر برمی آورد در حالی که این جوک باید در زیر خروارهای زمان دفن شده باشد؟؟؟

مگر اینکه دو سرنخ ماجرا را به هم وصل کنیم :

(( آیا انجمن حجتیه -که مخالف این اقدام بود- این جوک را در دهه شصت ساخت و در دهه نود آن را بازنشر داد؟ ))

من بعید میدانم این بازنشر جوکهای زیرخاکی اتفاقی و یا بدون سوءنیت باشد.

هرچند ، این نیز یک دیدگاه اثبات نشده است.


.

  • شیردل خراسانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی